با همسرش سازگاری ندارد؛علت را جویا می شوید.می گوید:"با هم تفاهم نداریم."از کارش اخراج شده و یا بیرون آمده است؛چرا؟می گوید:"با مدیر بخش تفاهم نداشتیم."
با دوستش قطع ارتباط کرده است.مدت زیادی است از هم بی خبرند؛چرا؟پاسخ او هم همین است."با هم تفاهم نداشتیم".
جمله ای لوس و بی مزه که نقل محافل شده است.
"ایجاد تفاهم "یکی از مهارت های زندگی و تا حد زیادی اکتسابی است.مهارتی مانند مهارت رانندگی که هم کلاس رفتن می خواهد و هم تمرین کردن.اگر کسی بدون یادگیری مهارت های رانندگی پشت فرمان قرار بگیرد،جان خود و دیگران را در معرض خطر قرار می دهد.
تفاهم در زندگی یعنی شنیدن بیش از گفتن.فهمیدن و درک دیگران بیش از انتظار داشتن.بزرگ دیدن خوبی ها و نادیده گرفتن بدی ها.دلسوزی به جای دل سوزاندن.مهربانی و خیرخواهی به جای کینه ورزی و فرمول های فراوان دیگر.
علت خیلی از جدایی ها نداشتن تفاهم نیست.بلکه نداشتن مهارت در فهمیدن یا فهماندن در ارتباط با دیگران است.
چگونه می توان خطای دیگران را به آنها گوشزد کنیم؟
چگونه می توانیم به همسرمان بگوییم زحمت های ما را ببیند؟ و یا چگونه به او بگوییم دوستش داریم؟ یا چگونه با او از دلتنگی هایمان بگوییم که هم او آزرده خاطر نشود و هم ما آرامش بیابیم؟
"می گفت که 12 سال از زندگی مشترکشان می گذرد؛اما هیچ گاه از شوهرش مهربانی ندیده است.شوهرش هر بار که به خانه می آید به کمترین بهانه ای دعوا راه می اندازد و فضای خانه را بارانی می کند.
خوب که از ناملایمات زندگی گفت ، قبل از اینکه بخواهم شوهرش را محاکمه کنم،پرسیدم:چقدر به شوهرت ابراز محبت رفتاری یا زبانی کرده ای؟ پرسید منظورتان چیست؟گفتم:ما در روایات داریم که "الانسان عبید الاحسان".(انسان ها اسیر و بنده ی محبت و نیکی دیگران هستند.)سپس چند مثال ساده گفتم.استقبال و بدرقه تو نسبت به همسرت چطور است؟چقدر به او می گویی:همسرم،من تو را دوست دارم،یا او را با الفاظ شیرین و نرم کننده صدا بزنی....هنوز حرفم تمام نشده بود که با تندی گفت:من از این حرف ها بلد نیستم و خوشم هم نمی آید....."
تفاهم یعنی کنار گذاشتن فرهنگ های جاهلانه و غیرت های بی جا.تفاهم یعنی بدانیم هیچ کداممان معصوم نیستیم و من باید خطای دیگری را ببخشم؛چون من نیز چه بسا خطا خواهم کرد.
برخی از مردها به همسرشان نمی گویند"دوستت دارم"،چون می ترسند غرورشان پایمال شود.او را نمی بوسند تا پررو نشود...او را به گردش نمی برند تا بفهمد رییس کیست...بچه ها را کتک می زنند چون می خواهند دل همسرشان را بسوزانند...
...و برخی خانم ها نیاز جنسی همسرشان را کامل برطرف نمی کنند تا او به سوی دیگر زنان کشیده نشود،با خانواده شوهر بداخلاقی می کنند تا شوهر را اذیت کنند و ....
شاید نقل این مسایل شما را به خنده بیندازد؛اما شما نیز با نگاهی به مشاوره های خانوادگی و مطالعه پرونده های طلاق به این نتیجه خواهید رسید که علت بسیاری از طلاق ها-در بین اقشار بی سواد یا تحصیل کرده ی ما-رفتارهای کودکانه و یا دلیل های مضحکی است که رنگ و لعاب علمی و متمدنانه به خود گرفته است.
بوسیدن،دست نوازش کشیدن،کادو و هدیه خریدن،به کار بردن الفاظی هم چون عزیزم،قربونت برم،علی جون،مریم گلم و .... نسبت به همسر و فرزندان هزینه ای نمی خواهد جز داشتن یک قلب مهربان و نیز کنار گذاشتن تعصبات خشکی که در بسیاری از فرهنگ ها به چشم می خورد.